چگونه می توانم هوش هیجانی را آموزش دهم؟

اطلاعات روز پزشکی و روانشناسی

من را در شبكه هاي اجتماعي دنبال كنيد

 

از لحظاتی که فرزندانتان در بیشترین حالت احساسی هستند، به عنوان فرصتی برای این نوع آموزش و تقویت پیوند خود با آنها استفاده کنید. گاتمن و جوآن دکلر، نویسنده همکارشان، در کتاب خود به نام تربیت کودک باهوش عاطفی، والدین را تشویق می‌کنند تا از "مربی عاطفه" استفاده کنند تا به کودکان بیاموزند چگونه احساسات خود را تجزیه و تحلیل کنند و با تعارض کنار بیایند، به ویژه زمانی که عصبانی، غمگین یا ناامید هستند در اینجا مراحلی که آنها توصیه می کنند آورده شده است.برای مشاوره درباره  درمان بیش فعالی کودکان اینجا کلیک کنید

  • سعی کنید از احساسات کودک خود آگاه باشید. بچه ها همیشه به شما نمی گویند در زندگی شان چه می گذرد. اگر کودک شما بدون هیچ دلیل واضحی غمگین یا ناراحت به نظر می رسد، عاقلانه است که به تصویر بزرگ نگاه کنید و به آنچه ممکن است او را آزار دهد فکر کنید. آیا او به مدرسه جدیدی نقل مکان کرده است؟ آیا شما و همسرتان دعوای تلخی در گوشه گوش کودک داشتید؟ کودکان خردسال اغلب در حین بازی فانتزی سرنخ هایی از آنچه در حال فکر کردن هستند می دهند. گاتمن نقل می کند که دخترش در حالی که با عروسکش بازی می کرد به او گفت: "باربی وقتی عصبانی می شوی واقعا می ترسد." او می‌گوید در گفتگوی مهمی که بعد از آن انجام شد، «من به باربی (و دخترم) اطمینان دادم که قصد ترساندن او را نداشتم و فقط به این دلیل که عصبانی می‌شوم، به این معنی نیست که او را دوست ندارم.
  • به احساسات منفی به عنوان فرصتی برای صمیمیت و آموزش نگاه کنید. شما می توانید از تمام احساسات فرزندتان، چه منفی و چه مثبت، برای آموزش نحوه برخورد سازنده با احساساتش استفاده کنید. برخی از والدین، به امید کمک به فرزندان خود برای جلوگیری از رنج، اظهارنظرهای توهین آمیز می کنند ("به هر حال آن خوکچه هندی پیر می شد"). با این حال، آنچه کودک ممکن است بیاموزد این است که احساسات او مهم تلقی نمی شود. به جای اینکه احساسات فرزندتان را به حداقل برسانید، سعی کنید به او گوش دهید و همدردی کنید، حتی اگر شما را مضطرب یا ناراحت کند ("مرگ یک حیوان خانگی سخت است، اینطور نیست؟").
  • با همدلی گوش کنید. با دقت به صحبت های فرزندتان گوش دهید، سپس آنچه را که گفته است به او بازتاب دهید و احساسات را برای او نام ببرید. گاتمن پسری را مثال می‌زند که به دلیل اینکه همسایه‌های همسایه‌اش از بازی با او امتناع کرده‌اند، افسرده شده است. اگر پدرش به او بگوید که بچه بزرگی است و فقط آن را فراموش کند، پسرش به احتمال زیاد فکر می کند که او یک بچه بزرگ است و سزاوار این است که هیچ دوستی نداشته باشد. گاتمن می‌گوید بهتر است پدر بحث را با گفتن ساده این جمله باز کند: «شرط می‌بندم که این به احساسات شما آسیب می‌زند». پسرش از اینکه پدرش احساس او را می‌فهمد و فکر نمی‌کند این احساسات بی‌جا هستند، احساس آرامش می‌کند. همچنین به او فرصتی می دهد تا در مورد شرایط صحبت کند و در مورد اینکه چه کاری می تواند برای تغییر اوضاع انجام دهد فکر کند. گوش دادن به حرف فرزندتان به معنای حل مشکل برای او نیست، نادیده گرفتن آن، یا شوخی با او به دلیل حال بد. از مثال‌هایی از زندگی خود استفاده کنید تا به او نشان دهید که متوجه می‌شوید چه می‌گوید («وقتی همسایه‌ام می‌خواست به جای من با بچه‌های بزرگ بازی کند، احساس بدی داشتم.») این به کودک می‌گوید که او در احساس نیش تنها نیست. طرد شدن، و اینکه می توان با آن احساسات مقابله کرد.
  • به کودک خود کمک کنید تا کلماتی برای بیان احساسات خود پیدا کند. کودکان اغلب در توصیف احساسات خود مشکل دارند. شما می توانید با برچسب زدن به او برای احساساتش به او کمک کنید واژگان عاطفی را توسعه دهد. اگر او عصبانی است، می توانید بگویید: "از این بابت عصبانی هستی، نه؟" یا در مواقع دیگر، "این باید ناامید کننده بوده باشد" یا "آیا این باعث شد احساس خجالتی کنید؟" همچنین می‌توانید به او بفهمانید که داشتن احساسات متناقض در مورد چیزی طبیعی است - برای مثال، ممکن است در هفته اول مدرسه‌اش هم هیجان‌زده و هم ترسیده باشد.
  • در حین آموزش حل مسئله، محدودیت هایی را تعیین کنید. بخشی از کمک به فرزندتان برای حل مشکلات این است که محدودیت های واضحی برای رفتار او ایجاد کنید، سپس او را به سمت راه حل راهنمایی کنید. برای مثال، می‌توانید بگویید: "می‌دانم که از دست خواهر کوچکت عصبانی هستی، اما نمی‌توانی او را بزنی. در عوض چه کاری می‌توانی انجام دهی؟" مجموعه ای از گزینه ها را به او بدهید تا از بین آنها انتخاب کند. لین نامکا، متخصص مدیریت خشم توصیه می‌کند که به فرزندتان بگویید ابتدا شکم، فک و مشت‌هایش را چک کند تا ببیند آیا آنها سفت هستند یا نه، نفس عمیق بکشد تا دیوانه را بیرون بیاورد و احساس خوبی در کنترل او داشته باشد. سپس، نامکا می‌گوید، به فرزندتان کمک کنید از صدایی قوی استفاده کند تا خشم خود را آشکار کند و با چیزی شبیه به این شروع شود: «وقتی شما ____________________ می‌شوید احساس عصبانیت می‌کنم.» بچه ها باید بدانند که عصبانی بودن اشکالی ندارد، به شرطی که دیگران را به این دلیل آزار ندهند.

نکات دیگر برای ارتقای EIQ:

  • برای ترویج رفتارهایی که دوست دارید بیشتر ببینید، از تحسین فراوان استفاده کنید.
  • سعی کنید به انتخاب های فرزندتان احترام بگذارید، مگر اینکه امنیت یا سلامتی او را به خطر بیندازند. به درخواست های کوچکی که ممکن است با آنها موافق نباشید احترام بگذارید. این به فرزند شما کمک می کند تا خودش تصمیم بگیرد.
  • با هم کتاب بخوانید. بسیاری از والدین به محض اینکه خودشان خواندن را یاد بگیرند، خواندن برای فرزندانشان را متوقف می کنند. اما داستان‌هایی که فرزندتان می‌خواند، بیشتر به شما کمک می‌کند تا در مورد آنها صحبت کنید، و می‌توانید از آنها استفاده کنید تا آموزش عاطفی را به خانه بیاورید.
  • فرزندتان را به ورزش کردن یا شرکت در فعالیت های بعد از مدرسه تشویق کنید. هر دوی اینها به آنها کمک می کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.