وسواس فکری، احساسات، تصاویر، اصرار، نگرانی ها یا تردیدهای ناخواسته ای هستند که مدام به ذهن شما خطور می کنند. آنها ممکن است احساس کنند در ذهن شما گیر کرده اند، مهم نیست که چه کاری انجام می دهید. شما ممکن است نگران منظور آنها باشید یا اینکه چرا آنها از بین نخواهند رفت و از آنها بسیار ناراحت شوید. برای مشاوره با روانپزشک کودک در تهران با گروه ویان در ارتباط باشید
اجبارها کارهای تکراری هستند که برای کاهش ناراحتی یا عدم اطمینان ناشی از وسواس انجام می دهید. اجبارها می توانند کارهایی باشند که شما به صورت فیزیکی انجام می دهید، مانند چک کردن مکرر قفل درب. یا می توانند کارهایی باشند که در ذهن خود انجام می دهید، مانند تکرار یک کلمه خاص برای خودتان. یا ممکن است دیگران را درگیر کنند، مانند درخواست اطمینان از مردم. در مورد اجبار بیشتر بخوانید .
هرکسی ممکن است گاهی افکار وسواسی یا رفتارهای اجباری را تجربه کند. اما اگر مبتلا به OCD هستید، تردیدها و ترسهای شما در مورد افکارتان و کارهایی که برای احساس بهتر انجام میدهید، میتوانند شما را بسیار مضطرب کنند. و می توانند تاثیر زیادی بر زندگی شما داشته باشند.
موضوع مرتب بودن نیست، این است که بر افکار منفی خود کنترلی نداشته باشید. این در مورد ترس از انجام ندادن کارها به روش خاصی است که باعث آسیب می شود.
تماشا کنید: OCD چیست؟
انیمیشن ما را تماشا کنید تا درباره چیستی OCD بیشتر بدانید. و چرا کلیشه ها در مورد OCD اشتباه و بی فایده هستند.
چرخه OCD
اجبار ممکن است در ابتدا احساس بهتری به شما بدهد. اما ممکن است متوجه شوید که هر چه بیشتر یک اجبار را انجام دهید، اصرار برای انجام مجدد آن بیشتر می شود. این می تواند منجر به چرخه غیر مفیدی از افکار، احساسات و رفتارها شود.
نمودار زیر نشان می دهد که چرخه OCD چگونه می تواند احساس شود. تجربه همه افراد از OCD متفاوت است، بنابراین ممکن است به شما مربوط نباشد. یا ممکن است بخش هایی وجود داشته باشد که به نظر شما مفید باشد و برخی دیگر مفید نباشند.

وسواس می تواند با یک فکر یا احساس دشوار یا ناخواسته شروع شود. گاهی اوقات به این یک فکر مزاحم می گویند. همه افکار مزاحم دارند. و اگر آنها را بپذیریم و آنها را به حال خود رها کنیم، معمولاً از بین می روند.
اما برای ما مبتلا به OCD، ممکن است این افکار را زیر سوال ببریم یا نگران معنای آنها باشیم. این بدان معناست که ما زمان بیشتری را صرف توجه به آنها می کنیم. و هرچه زمان بیشتری را صرف فکر کردن در مورد آنها کنیم، ممکن است احساس کنیم که آنها چیزی معنی دارند. این می تواند باعث شود ما احساس ناراحتی، اضطراب یا عدم اطمینان کنیم.
اجبارها زمانی شروع می شوند که احساس کنیم نمی توانیم با ناراحتی یا شک خود کنار بیاییم. ممکن است میل شدیدی برای خلاص شدن از شر افکار یا ایجاد احساس بهتر یا مطمئنتر در مورد چیزی داشته باشیم. سپس ممکن است کاری انجام دهیم، بگوییم یا فکر کنیم تا تلاش کنیم و احساس بهتری داشته باشیم.
و این ممکن است در ابتدا کار کند. ممکن است از کاری که انجام دادیم احساس آرامش یا آرامش کنیم. و این ممکن است باعث شود که احساس کنیم کاری که انجام دادیم مفید بوده است.
اما تسکین دوام نمی آورد. این فکر یا احساس دوباره به ذهن ما باز می گردد. و دوباره احساس ناراحتی می کنیم. ممکن است احساس بدتری داشته باشیم زیرا نمیدانیم چرا این فکر دوباره برگشته است. بنابراین ما کاری را که دفعه قبل انجام دادیم انجام می دهیم تا احساس بهتری داشته باشیم. و دوباره کار می کند. اما پس از آن این فکر برمی گردد، شاید این بار حتی سریع تر.
با گذشت زمان، می توانیم زمان بیشتری را صرف نگرانی در مورد وسواس هایمان و انجام اجبارهایمان کنیم. و ما می توانیم احساس کنیم در این چرخه گیر کرده ایم.
- پنجشنبه ۲۴ آبان ۰۳ ۱۰:۰۳
- ۶ بازديد
- ۰ نظر