من را در شبكه هاي اجتماعي دنبال كنيد

سالانه میلیون‌ها کودک در سراسر جهان با اختلالات خانوادگی مواجه می‌شوند و در بسیاری از کشورها، نرخ طلاق در حال افزایش است. 1 کودکان طلاق را عمیقاً و شخصاً تجربه می‌کنند و احتمال عواقب منفی کوتاه‌مدت و بلندمدت برای کودکانی که والدینشان طلاق می‌گیرند به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از خانواده‌های غیرطلاق‌گرفته است. در حالی که طلاق والدین خطرات قابل توجهی را برای کودکان به همراه دارد که جای نگرانی دارد، تحقیقات نشان می‌دهد که این نتایج برای همه کودکان یکسان نیست و اجتناب‌ناپذیر نیست. عوامل زیادی وجود دارد که می تواند خطرات را کاهش دهد و تاب آوری کودکان را ارتقا دهد. 2،3

 

 

اهمیت نقش ها و مهارت های والدین در کمک به فرزندانشان برای مقابله با طلاق را نمی توان بیش از حد مورد تاکید قرار داد زیرا در درجه اول این والدین هستند که می توانند پیامدهای منفی بالقوه جدی برای فرزندان خود را کاهش دهند یا معکوس کنند.

تأثیر طلاق بر کودکان به خوبی مستند شده است. بیشتر آنها به طلاق والدین خود با احساسات دردناکی از جمله غم و اندوه، سردرگمی، ترس از رها شدن، احساس گناه، باورهای غلط، عصبانیت، تعارضات وفاداری، نگرانی و اندوه واکنش نشان می دهند. بسیاری از کودکان زمانی که یکی از والدین از محل سکونت خود خارج می شوند، زمانی که یک حیوان خانگی مورد علاقه خود را پشت سر می گذارند، یا حتی زمانی که با یکی از والدین هستند و برای دیگری دلتنگ می شوند، احساس از دست دادن را تجربه می کنند. 2 در شرایط درگیری شدید و خشونت خانگی، کودکان ممکن است احساس آرامش داشته باشند. واکنش‌های آن‌ها ممکن است بسته به سنشان متفاوت باشد، اما تقریباً همه بچه‌ها یک نگرانی مشترک دارند: «چه اتفاقی برای من خواهد افتاد؟»

علاوه بر آشکار ساختن این احساسات دشوار، تحقیقات همچنین نشان داده است که پیامدهای کوتاه مدت منفی برای کودکان پس از طلاق شامل کاهش پیشرفت تحصیلی، سازگاری روانی ضعیف، سازگاری اجتماعی و عاطفی و خودپنداره منفی است. 4 سلامت جسمانی آنها نیز به خطر می افتد، به ویژه در موقعیت های درگیری شدید. 5 تجزیه و تحلیل متا نشان می دهد که خطر عواقب طولانی مدت برای اقلیت قابل توجهی از کودکان در بزرگسالی، از جمله احساس رفاه ضعیف تر، وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین تر، سلامت جسمانی ضعیف تر، روابط عاطفی ضعیف تر با والدین خود - به ویژه پدرانشان - افزایش می یابد. و خطر طلاق در ازدواج خودشان بیشتر است. 6

چالش ها و مسائل

فرزندپروری از طریق طلاق چالش‌های خاصی را به همراه دارد، زیرا اغلب برای والدین دشوار است که بدانند فرزندانشان واقعاً در مورد تغییرات خانواده‌شان چه فکر یا احساسی دارند. به دلایل مختلف، اکثر کودکان در مورد طلاق والدین خود و احساسات پیچیده خود در مورد آن صحبت می کنند. 2

چالش دیگر برای اکثر والدین تمرکز بر دستیابی به اهداف والدین است، زمانی که تغییرات متعدد در زندگی آنها قبل و بعد از طلاق باعث استرس شدید می شود - در واقع، طلاق پس از مرگ همسر به عنوان منبع اصلی استرس در رتبه دوم قرار دارد. 7 علاوه بر این، برای بسیاری از والدین، غم و اندوه پایان ازدواج و مدیریت احساسات دردناک و خام خود تمرکز بر نیازهای گسترده فرزندان را دوچندان دشوار می کند.

برای برخی از والدین، ادامه خصومت آنها مشکلی است که پتانسیل زیادی برای آسیب رساندن به فرزندانشان دارد. متأسفانه، گاهی اوقات با رویه‌های حقوقی متخاصم که بر سرزنش و تلافی به جای منافع کودکان تمرکز می‌کند، تقویت می‌شود. تعارض مستمر همچنین فرزندپروری مؤثر را از بین می برد که به نوبه خود به مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان کمک می کند.

علی‌رغم این مشکلات، بسیاری از والدین راه‌هایی پیدا می‌کنند تا نیازهای فرزندانشان را در اولویت قرار دهند و یاد بگیرند که به طور مؤثر والدین خود را تربیت کنند تا فرزندانشان به جای اینکه مراقب یا واسطه والدین خود باشند، بر اولویت‌های دوران کودکی – یادگیری و رشد – تمرکز کنند.

زمینه تحقیق

چندین حوزه ارزشمند تحقیقاتی وجود دارد که به درک ما از اینکه چگونه والدین می توانند به فرزندان خود برای مقابله با جدایی و طلاق کمک کنند، کمک زیادی می کند. در اصل موضوع تحقیق در مورد عوامل خطر و محافظتی است که کودکان را در معرض خطر عواقب منفی کوتاه مدت و بلندمدت قرار می دهد یا حائل های حمایتی را فراهم می کند که به رشد آنها کمک می کند. سایر مطالعات مثمر ثمر بر این تمرکز دارند که کدام راهبردها در مدیریت تعارض مؤثرتر هستند و کدام مهارت‌های والدینی به رشد و تکامل کودکان کمک می‌کنند. مطالعات برنامه‌های مداخله پیشگیرانه داده‌های فراوانی را به دست آورده است، نه تنها در مورد اثربخشی مدل‌های برنامه، بلکه در افزایش درک چگونگی تجربه فرزندان از طلاق، تعارض و فرآیندهای فرزندپروری والدینشان.8,9

سوالات کلیدی تحقیق

در میان بسیاری از زمینه‌های تحقیقاتی که به درک چگونگی والدین مؤثر از طریق طلاق کمک می‌کنند، اینها برخی از مهم‌ترین سؤالات هستند:

  1. چه عواملی کودکان را در معرض خطر پیامدهای منفی کوتاه مدت و بلندمدت قرار می دهد و چه عواملی به محافظت از آنها کمک می کند؟
  2. چه چیزی والدین موثر است که به فرزندان کمک می کند تا در پی طلاق یا جدایی شکوفا شوند؟
  3. در کنار فرزندپروری مؤثر، والدین چگونه می توانند یک رابطه گرم و قوی والدین و فرزند را تقویت کنند؟
  4. چگونه والدین می توانند یاد بگیرند که احساسات و نگرانی های پنهان فرزندان خود را درک کنند؟
  5. چگونه والدین می توانند به بهترین وجه از فرزندان خود در برابر تعارضات مخرب محافظت کنند؟
  6. مداخلات مبتنی بر شواهد برای کودکان و والدین چه چیزی را در درک ما از چگونگی کمک والدین به کودکان برای مقابله با طلاق به ارمغان می آورد؟

نتایج تحقیقات اخیر

برای جلوگیری از مشکلات طولانی مدت و تقویت تاب آوری در کودکان می توان کارهای زیادی انجام داد. تحقیقات پایه‌ای را فراهم می‌کند که ما را قادر می‌سازد درک خود را از آنچه والدین دقیقاً می‌توانند انجام دهند و راهنمایی‌هایی که متخصصان راهنمایی می‌توانند به آنها ارائه دهند، اصلاح کنیم.

1) عوامل خطر و حفاظتی. در حالی که عوامل فردی و برون خانوادگی نیز مهم هستند، اینها عوامل خانوادگی هستند که از طریق تحقیقات شناسایی شده اند. 2

عوامل خطر خانواده  عوامل محافظت کننده خانواده
  • درگیری مداوم بین والدین، به ویژه زمانی که خشونت آمیز و/یا متمرکز بر کودکان باشد 
  • کاهش ظرفیت والدین یا فرزندپروری ضعیف
  • عدم نظارت بر فعالیت های کودکان
  • انتقال چندگانه خانواده (طلاق، ازدواج مجدد، طلاق دیگر)
  • مشکلات روانی والدین
  • خانواده پر هرج و مرج و ناپایدار
  • اختلال در روابط والدین و فرزند 
  • سقوط اقتصادی
  • محافظت از درگیری بین والدین
  • فرزندپروری مشارکتی (به جز در شرایط خشونت خانگی یا سوء استفاده)
  • روابط سالم بین کودک و والدین
  • سلامت روانی والدین
  • فرزندپروری با کیفیت و مقتدر
  • ساختار و ثبات خانوار
  • روابط حمایتی خواهر و برادر
  • ثبات اقتصادی
  • روابط حمایتی با خانواده گسترده

مداخلات پیشگیرانه مبتنی بر شواهد، مانند برنامه مداخله کودکان طلاق (CODIP) و مدل‌های مشابه، نشان داده شده است که این عوامل محافظتی را تقویت می‌کند و مهارت‌های حمایتی و مقابله‌ای را برای افزایش ظرفیت کودکان برای مقابله با تغییرات خانواده و ارتقای نتایج بهتر برای کودکان فراهم می‌کند . . 11

2) فرزندپروری مؤثر. آزمایشات بالینی یک مداخله برای والدین به نام پروژه آغاز جدید 12،13 نشان داد که والدین با کیفیت یک عامل محافظتی قدرتمند و یک منبع قابل تغییر برای تاب آوری دوران کودکی است. کیفیت بالا به عنوان ترکیبی از گرما و مراقبت با نظم و انضباط موثر و تعیین محدودیت تعریف می شود. این نوع فرزندپروری به طور مداوم نشان داده شده است که با نتایج بهتر برای کودکان مرتبط است.

یکی از مهم‌ترین راه‌هایی که والدین می‌توانند به فرزندانشان در این مواقع عدم اطمینان زیاد اطمینان دهند، تأیید عشق همیشگی خود به آنهاست. اگرچه ممکن است در مراحل مختلف رشد به نظر برسد که کودکان به این اطمینان نیاز ندارند یا حتی ابراز احساسات قوی را رد می کنند، اما همه آنها از تجلیات مکرر و واقعی عشق والدین خود بهره می برند. علاوه بر کلمات، والدین می‌توانند محبت خود را از طریق حرکات فیزیکی نشان دهند - برای مثال در آغوش گرفتن با بچه‌های کوچک و در آغوش گرفتن بچه‌های بزرگتر - و از طریق اختصاص دادن وقت برای بودن به سادگی با آنها. ایجاد روال فعالیت های مشترک و همدلی و پاسخگویی به سرنخ های کلامی و غیرکلامی در مورد احساسات کودکان، همگی به نشان دادن گرمی و مراقبت کمک می کند.

طرف دیگر تربیت مؤثر، نظم و انضباط است که با دستورالعمل‌های روشن، محدودیت‌ها و انتظارات متناسب با سن مشخص می‌شود. انضباط موثر با افزایش قابلیت پیش بینی محیط و حس کنترل خود به کودکان کمک می کند و در عین حال از تعاملات اجباری بین والدین و کودک می کاهد و از درگیری با همسالان منحرف جلوگیری می کند. این امر مستلزم آن است که والدین نه تنها قوانین و محدودیت های روشن و مناسبی را وضع کنند، بلکه بر رفتار فرزندان نظارت کرده و قوانین را اجرا کنند. 2 کودکان باید درک کنند که همه احساسات خوب هستند، اما همه رفتارها خوب نیستند.

بخشی از همه این شیوه‌های فرزندپروری مؤثر برقراری ارتباط باز است که در آن والدین با احترام گوش می‌دهند، احساسات فرزندانشان را تصدیق می‌کنند و در ارتباط باقی می‌مانند. روال‌های خانوادگی مانند وعده‌های غذایی و تمرین‌های کار و بازی، ساختاری را تقویت می‌کند که ثبات را فراهم می‌کند، ارتباطات را تقویت می‌کند و انتظارات را تقویت می‌کند. 2

جنبه های متعدد دیگری از والدین موثر قبل، حین و بعد از طلاق وجود دارد. در میان آنها، والدین می توانند به کودکان کمک کنند تا توانایی های خود را توسعه دهند (مانند همدلی، مهارت های حل مسئله و مقابله)، یاد بگیرند که چه چیزی قابل حل است و چه چیزی نیست، و درک درستی از تعارض زناشویی و طلاق به عنوان مشکل والدین خود به دست آورند، و نه یکی از آنها. که کودکان باعث می شوند یا می توانند برطرف کنند. والدین همچنین می‌توانند با ایجاد یک شبکه حمایتی، جستجوی رویه‌های قانونی که بر نیازهای رشدی کودکان متمرکز است، و جستجوی کمک حرفه‌ای و خدمات پیشگیرانه برای خود و فرزندانشان، بر عوامل خارجی تأثیرگذار بر فرزندان تأثیر بگذارند.

3) روابط والدین و فرزند. کیفیت روابط والدین و فرزند یک عامل محافظتی مهم است که تأثیر بلندمدت طلاق را بر فرزندان پیش بینی می کند. متأسفانه، بررسی‌های ملی نشان می‌دهد که در طول زمان روابط بین فرزندان و والدینشان، به‌ویژه پدران، وخیم‌تر شده است. 14 خبر دلگرم‌کننده و نیروبخش این است که راه‌های زیادی وجود دارد که والدین می‌توانند روابط خود را با فرزندانشان تقویت کنند.

در این میان می توان به شیوه های فرزندپروری باکیفیت از جمله تعهد یک به یک با هر کودک، تأیید نقاط قوت آنها، تقویت رفتارهای مثبت، گوش دادن بدون قضاوت، پذیرش احساسات دوسوگرا، انعکاس درک، اتصال کلمات به احساسات، اجازه دادن به سکوت و دادن فضا به کودکان اشاره کرد. صحبت نکن همه اینها به کودکان و والدین کمک می کند تا یکدیگر را درک کنند و ارتباط خود را عمیق تر کنند.

ایجاد روابط قوی والدین و فرزند بستگی به برقراری ارتباط خوب و مکرر با کودکان، به ویژه گوش دادن به احساسات آنها و پاسخگویی با همدلی دارد. تحقیقات نشان می دهد که خانواده های سالم به طور منظم ابراز قدردانی و تشویق واقعی را برای یکدیگر به کار می برند. وقت گذاشتن برای توجه و ابراز قدردانی از اعمال محبت آمیز یا توجه، حسن نیت ایجاد می کند که امید، خوش بینی و روابط عاشقانه را تقویت می کند.

برپایی آداب و رسوم خانوادگی جدید راه دیگری برای تقویت پیوند بین والدین و فرزندان است. اینها پیامی را منتقل می کنند که ما هنوز یک خانواده هستیم - پیامی بسیار اطمینان بخش برای کودکان. والدین همچنین می توانند پیوندهای خود را با فرزندان خود در همان زمان که به آنها کمک می کنند تا با انتقال حس امیدواری مثبت نسبت به آینده و تقویت پیامی از عشق پایدار و بی قید و شرط به فرزندانشان انعطاف پذیر شوند، تقویت کنند.

راه مهم دیگری که والدین می توانند روابط خود را با فرزندان خود تقویت کنند، اجتناب از عجله در روابط جدید است. در حالی که قابل درک است که والدینی که طلاق می گیرند آرزوی داشتن یک شریک جدید دوست داشتنی را دارند، ورود سریع به چنین روابطی می تواند هزینه زیادی برای فرزندانشان داشته باشد. این مسائل زمانی پیچیده می شود که شریک جدید نیز صاحب فرزند شود. بسیاری از کودکان احساس از دست دادن شدیدی را ابراز می کنند، و ممکن است از جایگزینی آن ها بترسند، زمانی که والدینشان به طور ناگهانی روی عشق جدیدی متمرکز می شوند. روابط جدید والدین آنها ناگزیر تغییرات عمیق تری را در زندگی کودکانی ایجاد می کند که قبلاً از کسانی که به طلاق والدینشان مربوط می شوند ضربه خورده اند. روابط جدید را به آرامی پیش ببرید و به کودکان فرصت دهید تا قبل از ایجاد تغییرات بیشتر، خود را با طلاق وفق دهند، به نفع فرزندان و روابط جدید است.

4) درک احساسات پنهان کودکان.نظرسنجی استرس در آمریکا در سال 2009 که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد، عدم ارتباط بین آنچه کودکان تجربه می‌کنند و آنچه والدین فکر می‌کنند تجربه می‌کنند را آشکار می‌کند. یکی از یافته‌های کلیدی آن‌ها این بود که «والدین و جوانان در چندین معیار کلیدی مربوط به میزان استرس یا نگرانی جوانان، آنچه باعث استرس یا نگرانی می‌شود و میزان استرس یا نگرانی آنها در طول سال گذشته چگونه تغییر کرده است، متفاوت هستند. برای مثال، تعداد کمتری از والدین نسبت به کودکان معتقدند که استرس کودکان در سال گذشته افزایش یافته است، بین آنچه که والدین معتقدند باعث ایجاد استرس در کودکان می‌شود و آنچه کودکان نگران‌کننده می‌دانند، گسست وجود دارد و به نظر می‌رسد والدین از میزان گزارش جسمانی کودکان بی‌اطلاع هستند. علائمی مانند سردرد و مشکلات خواب که اغلب با استرس همراه است. 15

یکی از راه هایی که والدین می توانند احساسات فرزندان خود را درک کنند این است که به آنها کمک کنند تا احساسات خود را شناسایی و نامگذاری کنند. تحقیقات اخیر علوم اعصاب نشان داده است که نامگذاری احساسات آمیگدال را آرام می کند، فعالیت قشر جلوی مغز را افزایش می دهد و به توسعه مسیرهای عصبی برای مدیریت احساسات قوی، حل مسئله، تفکر منطقی و قضاوت خوب کمک می کند. 16،17

والدین زمانی که برای تعامل تک به تک وقت بگذارند، با همدلی گوش کنند، متوجه سیگنال های غیرکلامی کودکان شوند و درک خود از احساسات فرزندانشان را منعکس کنند، بهتر می توانند احساسات فرزندانشان را درک کنند. کودکان اغلب به زمان و مکان نیاز دارند تا احساسات پنهان خود را به اشتراک بگذارند، و اگر باور داشته باشند که والدینشان آشکارا و بدون قضاوت به آنها گوش می دهند، به احتمال زیاد این کار را انجام می دهند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.